English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1083 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
It must have a solid foundation. U اساس کار باید محکم باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double coincidence of wants U زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
You must stick to your guns . You must take a firm stand in this matter. U پای این کار باید محکم بایستی
he must have gone U باید رفته باشد
She must be at least 40. U او [زن] کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
There must be some mistakes. باید اشتباهی شده باشد.
It must be quiet. باید ساکت و آرام باشد.
There must be a catch(trick)in it. U باید حقه ای درکار باشد
How can you ask? U این باید واضح باشد برای تو
unauthorized U آنچه باید مجوز داشته باشد
There is some hocus – pocus . I smell a rat . Ther is a trick in it . U کلکی درکار باید باشد ( هست )
There must be some mistakes. باید اشتباهی روی داده باشد.
today of all days U از همه روزها امروز [باید باشد]
fractional reserve banking U بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
initial U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialed U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialing U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialled U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initials U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
Does it have to be today (of all days)? U این حالا باید امروز باشد [از تمام روزها] ؟
initialling U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
Funstionalism U [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
double coincidence of wants U نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
rates U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rate U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
probation officers U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officer U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
reserve U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
idealism U روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
reserves U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserving U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
substantialize U اساس دادن یا اساس پیدا کردن
dongle U مدار کد گذاری شده یا قطعهای که پیش از اجرای نرم افزاری حق کپی باید در سیستم باشد
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. U زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
large model U مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
lease U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
base course U لایه اساس قشر اساس
floating U غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
M out of N code U هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
braced U بابست محکم کردن محکم بستن
brace U بابست محکم کردن محکم بستن
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
ill-founded U بی اساس
subsistance U اساس
nucleus U اساس
bedrock U اساس
rootless U بی اساس
nuclei U اساس
elements U اساس
element U اساس
origin U اساس
origins U اساس
pier foundation U اساس پی
foundation U اساس
unfounded U بی اساس
principium U اس اساس
cornerstones U اساس
cornerstone U اساس
chimeric U بی اساس
fundamental U اساس
rationale U اس اساس
groundless U بی اساس
structuring U اساس
structures U اساس
structure U اساس
basis U اساس
delusive U بی اساس
baseless U بی اساس
vaporous U بی اساس
unsubstantiality U بی اساس
unsubstantial U بی اساس
grass roots U اساس
substantially U در اساس
root U اساس
insubstatiality U بی اساس
ill founded U بی اساس
idles U بی اساس
idled U بی اساس
idle U بی اساس
fundament U اساس
roots U اساس
ground U اساس
groundsel U اساس
idlest U بی اساس
gossiped U شایعات بی اساس
Unfounded rumours. U شایعات بی اساس
gossip U شایعات بی اساس
gossiping U شایعات بی اساس
corpus juris U اساس قانون
gossipry U شایعات بی اساس
there is nothing in it U بی اساس است
tittle-tattle U شایعات بی اساس
tittle tattle U شایعات بی اساس
data origination U اساس داده
ignored U بی اساس دانستن
ignores U بی اساس دانستن
ignoring U بی اساس دانستن
foundation U پی ریزی اساس
groundlessly U بطور بی اساس
idle rumoues U شایعات بی اساس
ignore U بی اساس دانستن
element U عنصر اساس
elements U عنصر اساس
gossips U شایعات بی اساس
insubstantial U بی اساس بیموضوع
corpus delicti U اساس جرم
corner stone U بنیاد اساس
groundwork U زمینه اساس
To build on sand. U کار بی اساس کردن
demand processing U پردازش بر اساس نیاز
rooty of sand U چیز ناپایدار یا بی اساس
bedding U بنیاد و اساس هرکاری
fabrics U سبک بافت اساس
gossip U شایعات بی اساس دادن
fabric U سبک بافت اساس
hot mix base U اساس اسفالتی گرم
grounded (his complaint was not grounded U شکایت او بی اساس بود
subbase course U لایه زیر اساس
gossiping U شایعات بی اساس دادن
gossips U شایعات بی اساس دادن
gossiped U شایعات بی اساس دادن
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
euhemerism U اساس تاریخی برای افسانه ها
gossiper U کسیکه شایعات بی اساس میدهد
ill founded U دارای شالوده یا اساس بد بی پروپا
on an arm's length basis U بر اساس مستقل و برابر بودن [در]
subbase course U لایه پی قشر زیر اساس
cotton grade U درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
element U رکن اساس جزئی از یک قسمت یایکان
elements U رکن اساس جزئی از یک قسمت یایکان
his joys p from baseless hope U خوشیهای اوناشی ازامیدهای بی اساس است
euhemerize U اساس تاریخی قائل شدن برای
average cost pricing U قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
it was basedon evclid U اساس ان روی اقلیدس گذارده شده بود
simple interest U سود پول بر اساس سال 063 روزه
plateform U بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
yarn sorting U دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
Your slander is completely preposterous . U تهمت وافترایی که می زنید بکلی مسخره وبی اساس است
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
animism U همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
probit U واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
redundant information U یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
anlage U اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
simulation U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
pareto distribution U در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
stagnation thesis U فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
toughest U محکم
definite U محکم
adamantine U محکم
tough U محکم
foursquare U محکم
frozen U محکم
tougher U محکم
i have a secure grasp of it U محکم
kill U محکم
taut U محکم
tight coupling U محکم
to hold fast U محکم
well set U محکم
solids U محکم
solid U محکم
buff U محکم
kills U محکم
deep-set U محکم
chock U محکم
tenacious U محکم
decisive U محکم
consolidated U محکم
pucka U محکم
pukka U محکم
tightly- U محکم
tightly U محکم
four-square U محکم
buffs U محکم
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1tink and grow rich
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com